الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ «آیینه بندان» نمایش آوایی اخیر گروه فرهنگی هنری «ماهو» است که از چهار سال گذشته با عنوان سوگ خوانی در ایام عزاداری امام حسین (ع) در مشهد اجرا شده است. استقبال از این شیوه نمایشی ابداعی که به گفته ابداع کنندگانش، تلفیقی از مقتل خوانی و نمایشنامه خوانی محسوب میشود، آن را به دیگر استانها هم کشانده است، ازجمله لرستان که امسال هم زمان با اجرای گروه ماهو، سوگ خوانی «آیینه بندان» را اجرا میکند. این نمایش آوایی هر شب از ساعت۱۹:۳۰ تا ۲۱:۳۰ در سالن همایشهای هلال احمر مشهد (بین سه راه دارایی و میدان ۱۰دی) اجرا میشود. به همین بهانه سراغ اعضای تولید آن رفتیم تا جزئیات بیشتری از این شیوه نمایشی را جویا شویم.
محمدرسول رحمانی، سرپرست گروه «ماهو» و از اعضای مؤسس آن است. او درباره شکل گیری این گروه میگوید: ما جمعی حدود هفت نفره بودیم که رفاقتمان از دبیرستان معارف امام رضا (ع) شکل گرفت. دغدغه ما فعالیتهای فرهنگی و هنری به ویژه در تئاتر بود و با همین دغدغهها چند تئاتر دانش آموزی را کار کردیم. بعد از فارغ التحصیلی از دبیرستان در سال ۱۳۹۷ گروه «ماهو» را تشکیل دادیم.
محوریت شکل گیری این گروه، تئاتر فاطمی بود. اکنون علاوه بر این محور، در مناسبتهای مذهبی مانند عید غدیر و ایام محرم نیز کارهایی را انجام میدهیم. تئاترهای «درهای کج»، «غریب ترین»، «ریشه»، «مجهول»، «تقاص»، «مستوره»، «زخم»، «فریاد مقدس» و سوگ خوانی «آیینه بندان» ازجمله کارهایی است که تاکنون اجرا کرده ایم.
او درباره ابداع شیوه سوگ خوانی توسط این گروه، تصریح میکند: ماجرای سوگ خوانی از سال ۱۳۹۹ در زمان شیوع کرونا شکل گرفت. ایده اصلی سوگ خوانی برمبنای عنصر تخیل بود. بنا بر همین ایده در سالهای اول با زاویه دید اشیا به واقعه کربلا نگاه کردیم. برای مثال به جای شخصیتهای انسانی، چادر حضرت زینب (س) یا خنجر شمر بودند که صحبت میکردند.
این هنرمند ادامه میدهد: علاوه بر تخیل، سوگ خوانی از عنصر داستان بهره میبرد. ما براساس یک سیر تاریخی داستانی را تعریف میکنیم. سال اول وقایع شام و عاشورا، سال دوم اتفاقات از شب عاشورا تا شهر شام، سال سوم وقایع شام و حضرت رقیه (س) را روایت کردیم. امسال داستان خروج اهل بیت (ع) از شام تا رسیدن به مدینه و روبه روشدن با حضرت ام البنین (س) را روایت میکنیم.
او میافزاید: محتوا، سومین عنصر سوگ خوانی است. ما در یک بازه زمانی دست کم دوماهه روی محتوا کار کردیم و از مشورت استادان حوزه بهره گرفتیم. در سوگ خوانی امسال محوریت اصلی موضوع زن و نقش او در نصرت امام و، ولی جامعه است. با این محور، مطالعات مختلفی انجام دادیم.
رحمانی تکنیک را چهارمین عنصر سوگ خوانی میداند و ادامه میدهد: برای اینکه قالب سوگ خوانی به دل مخاطب بنشیند و برایش جذابیت ایجاد کند، سعی کردیم از همه ظرفیتهای تکنیکی و فنی مانند موسیقی، دکور و نور استفاده کنیم. یکی از موفقیتهای سوگ خوانی «آیینه بندان» این است که با اینکه فقط خوانش دارد، مخاطب یک ساعت ونیم پای آن مینشیند و خسته نمیشود، گوش میدهد، با روضهها همراه میشود و اشک میریزد. این خیلی مهم است.
چنین سبکی را شاید در رادیو شنیده باشیم، ولی معمولا بیشتر از پانزده دقیقه تحمل نمیکنیم و خسته میشویم. گسترش فعالیتها را در چشم اندازمان داریم. هدف ما تبلیغ و تبیین معارف اهل بیت (ع) به زبان هنر و براساس گفتمان انقلاب اسلامی است. اکنون در سال دو برنامه شامل تئاتر فاطمی در دهه فاطمیه و سوگ خوانی در ایام محرم را داریم. اما بنا داریم با جذب نیرو و امکانات، بیشتر در مناسبتهای مختلف مذهبی و اجتماعی تئاترهایی را آماده نمایش کنیم.
امیرمحمد اصغری، کارگردان سوگ خوانی «آیینه بندان»، درباره سبک تلفیقی ابداعی گروه ماهو توضیحات بیشتری میدهد. او میگوید: مقتل خوانی از گذشته در ادبیات سنتی ایران وجود داشته است. از طرفی، در ادبیات نمایشی هم قالب نمایشنامه خوانی را داریم. ما فکر کردیم این دو را با هم ترکیب کنیم و به قالب جدیدی برسیم. در سوگ خوانی متنی آماده میشود که صرفا برای خواندن است و نه اجراکردن و عنصر خیال در آن نقش زیادی دارد. متن با این هدف نوشته میشود که مخاطب چشم هایش را ببندد و فقط گوش کند. سوگ خوانی بازیگر دارد و روایت از زبان غیرانسان بیان میشود.
او ادامه میدهد: سوگ خوانی حرکت ندارد. نهایت حرکت، حرکت دستهای خوانشگران است. آنها روی صندلی مینشینند و متن را میخوانند. مانند مقتل خوانی دیالوگهای نقشهای زنان را هم بازیگران مرد میخوانند. از سوی دیگر، در روضه درام و خلق شخصیت نداریم، ولی در سوگ خوانی داریم. در واقع سوگ خوانی تلفیقی از مقتل خوانی و نمایشنامه خوانی است.
اصغری درباره کاربردهای سوگ خوانی میگوید: این قالبی است که در کمترین حالت همه جا میتواند اجرا شود. در بهترین حالت هم میتواند در سالنهای تئاتر و حسینیههای بزرگ اجرا شود. چند صندلی میخواهد، یک سیستم صوتی، یک متن و چند آهنگ که در اینترنت هم پیدا میشود. هر هیئتی میتواند این امکانات را فراهم و آن را اجرا کند.
او میگوید: سال اول که سوگ خوانی را اجرا کردیم، کسی نمیدانست سوگ خوانی چیست. بیشتر افراد انتظار دیدن نمایش داشتند، اما از قالب جدید استقبال کردند. در ادامه، از شهرها و حتی کشورهای مختلف مخاطب داشتیم. اکنون از شهرهای مختلف دعوت نامه برای گروه فرستاده میشود. برای بسیاری از آنها دیدن سوگنامه محرم گروه ماهو سنت هرساله شده است. سال گذشته نزدیک به ۵ هزار نفر در ۱۰ شب اجرا مخاطب داشتیم.
این هنرمند از قشر خاکستری به عنوان جامعه هدف گروه یاد میکند و میگوید: هرسال بیشتر از سال قبل توانسته ایم به جامعه هدفمان نزدیکتر شویم. در تئاتر «زخم» که در دهه فاطمیه در سالن تئاتر شهر اجرا شد، از اقشار مختلف مخاطب داشتیم. اما قشر مذهبی به دلیل ارتباطی که با این نوع متون میگیرند، استقبال بیشتری میکنند. امسال باتوجه به تبلیغات زیادی که انجام داده ایم، پیش بینی میکنیم افراد بیشتری از قشر خاکستری به مخاطبان ما اضافه شوند.
او ادامه میدهد: از ابتدا نیز ایده ما مبنی بر تغییر فرم برای جذب این قشر بوده است. استدلالمان این بود که شاید همه روضه نروند و پای منبر ننشینند؛ اما هرکسی میتواند برای امام حسین (ع) گریه کند. معمولا از قشر خاکستری غفلت میشود. ما سعی کردیم از شیوههای ایرانی و اسلامی برای جذب این قشر
استفاده کنیم.
محمدرضا خازنی رضوی، نویسنده و خوانشگر نمایش آوایی «آیینه بندان»، هم از شکل گیری ایده سوگ خوانی در اتاق فکر گروه در چهار سال پیش با هدف تبدیل گزارههای مستند در مقتلهای امام حسین (ع) به نمایشنامهای سوررئال میگوید. او تأکید میکند: میتوانیم ادعا کنیم دیالوگ به دیالوگ سوگنامه ما مستند است. متن را نویسندگان و استادان حوزه علمیه تأیید کرده اند.
وی ادامه میدهد: ما به این نتیجه رسیدیم که اگر بخواهیم ماجرای کربلا را مستقیم روایت کنیم، شاید آن ملاطفت هنری را نداشته باشد. در قالبهای هنری تعزیه سعی میشود از ابعادی کمترروایت شده به موضوع کربلا نگاه شود. تعزیه کمتر به اصل واقعه کربلا میپردازد و بیشتر سعی میکند به حاشیهها نگاه کند. ما تقریبا با همین روش پیش رفتیم، با این تفاوت که زاویه دید را تغییر دادیم. به جای نگاه کردن از زوایه دید اهل بیت (ع)، به راویانی توجه کردیم که تاکنون روایت آنها دیده نشده است.
خازنی رضوی با بیان اینکه تاکنون روایت اشیا یا چشمها را از وقایع کربلا نشنیده ایم، میگوید: سال گذشته ما ارتباط و چشم درچشم شدن دو دیده در هم را روایت کردیم. مثلا وقتی چشم سر سیدالشهدا (ع) و چشم زینب کبری (س) به هم تلاقی میکنند و به هم خیره میشوند، دنیایی حرف وجود دارد. ما سعی کردیم از احساسات استفاده کنیم. این شیوه دست ما را باز میکند که حتما بعضی دیالوگها عین فرمایشات امام نباشد، بلکه میتوانیم بنا به احساسات، زبان حال بیاوریم و از زبان چشمها چیزهایی را بیان کنیم که شاید در مقاتل پیدا نشود. اما سعی کردیم همینها هم مستند باشد. روایت اشکها و چشمها باعث میشوند محتوا را رقیقتر به مخاطب برسانیم تا اینکه خود اشخاص حرف بزنند. خود اشخاص در کتابها حرف زده اند، اما کار هنری روایت متفاوتی را میخواهد به مخاطب ارائه بدهد.
او ادامه میدهد: تاکنون بازخوردها بسیار مثبت بوده اند، چنان که ما را به ادامه این کار امیدوار کردند. سال اول شک داشتیم که مخاطب استقبال میکند یا نه؛ چون در این کار حرکت بازیگران و طراحی گریم و لباس وجود ندارد و فقط نور و تا حدی دکور در صحنه وجود دارد. شک داشتیم که مخاطبان وسط اجرا خسته میشوند یا این قالب را تحمل میکنند؛ اما میدیدیم هرسال بیشتر استقبال میشد.
حتی رغبت بعضی مخاطبان به شیوه، بیشتر از تئاتر صحنهای بود. علت را که میپرسیدیم، میگفتند این نوع کار به ما اجازه تخیل و تصور میدهد؛ به ما اجازه میدهد قدم به قدم با روایت خودمان تصویر را در ذهنمان بسازیم. براین اساس، هرسال سعی کردیم با تغییراتی در متن، نور و دکور بیشتر بر عنصر فضاسازی تأکید کنیم تا مخاطب راحتتر بتواند تصور کند.